• Biography
  • Albums
  • Lyrics (66)

ستم است اگر هوست
از استاد سرآهنگ


ستم است اگر هوست کشد که به سیر سرو و سمن درآ
تو ز غنچه کم ندمیده ای در دل گشا به چمن درآ

پی نافه های رمیده بو، مپسند زحمت جستجو
به خیال حلقه ی زلف او گرهی خور و به ختن درآ

نفسد اگر نه فسون دمد به تعلق هوس جسد
زه دامن تو که می کشد که در این رباط کهن درآ

هوس تو نیک و بد تو شد، نفس تو دام و دد تو شد
که به این جنون بلد تو شد که به عالم تو و من درآ

غم انتظار تو برده ام به ره خیال تو مرده ام
قدمی به پرسشمن گشا نفسی چو جان به بدن درآ

چو هوا ز هستی مبهمی به تاُملی زده ام خمی
گره حقیقت شبنمی بشکاف و در دل من درآ

نه هوای اوج و نه پستی ات نه خروش هوش و نه مستی ات
چو سحر چه حاصل هستی ات نفسی شو و به سخن درآ

چه کشی ز کوشش عاریت الم شهادت بی دیت
به بهشت عالم عافیت در جستجو بشکن درآ

به کدام آینه مایلی که ز فرصت این همه غافلی؟
تو نگاه دیده بسملی مژه وا کن و به کفن درآ

ز سروش محفل کبریا همه يقت میرسد این ندا
که به خلوت ادب و وفا ز در برون نشدن درآ

بدر آی بیدل ازین قفس اگر آن طرف کشدت هوس
تو به غربت آن همه خوش نیی که بگویمت به وطن درآ

Alert: Content is protected !!