كی شعر تر انگیزد
از
احمد ولی
كی شعر تر انگیزد خاطر كه حزین باشد
یك نكته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملك سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناك نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید كه چو وابینی خیر تو در این باشد
هر كو نكند فهمی زین كلك خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یك به كسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در كار گلاب و گل حكم ازلی این بود
كاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
آن نیست كه حافظ را رندی بشد از خاطر
كاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد