باز میبینمت ای گل
از
استاد سرآهنگ
باز میبینمت
(به صبع هم وعهده داد آن ماه که آیم شام یا خفتن
من از پیشین به دل بستم که او دیګر نمی اید)
باز ميبينمت
اى گل به هوای دگری
رفته گویا دلت
ای شوخ به جای دگری
(یارم چو به خانه دیکر آمد
دیدم به هوای دیګر آمد
زنهار به دلبرم بکوید
زود اگر فغان دل بر آید)
باز ميبينمت
اى گل به هوای دگری
رفته گویا دلت
ای شوخ به جای دگری
باما چنانکه بود دلت نیست این زمان
آئـیـنـۀ تـو صورت دیگــر گــرفته است
(قمری یک سرو باش و عندلیبیی یک چمن
میشوی پروانه ګرد شمع هر محفل)
باز ميبينمت
اى گل به هوای دگری
رفته گویا دلت
ای شوخ به جای دگری
شب و روز م بتو مشغول تو مشغول بغیر
من برای تو دهم جان تو جای دگری
باز ميبينمت
اى گل به هوای دگری
رفته گویا دلت
ای شوخ به جای دگری
(نرنجی باغیر اګر خو کنی
تو با ما چه کردی
که با او کنی)
فلک دویار موافق بهم نصیب نکرد
کباب اگرنمکین است شراب بینمک است
این هنوز اول عشق است به این کوچه مرو
دارد این را به هرگام
بلای دگری
(عشق بازی نه کاری اسان است
اولینت کزشتن جان است)
شب و روزم به تو مشغول و تو مشغول به غیر
من برای تو دهم جان تو برای دګری
باز ميبينمت
اى گل به هوای دگری
رفته گویا دلت
ای شوخ به جای دگری