جهان جنون
از
استاد موسی قاسم
جهان جنون بهار غفلت، ز نرگس سرمـه ساش دارد
ز هر بن مو به خواب نازیـم و مخمل ما قماش دارد
سخن به نرمی ادا نمودن ز وضع شوخی حیا نمودن
عـرق نـیــــاز خـطا نمودن، گلات بــزم معاش دارد
ما از توجدا ایم بصورت نه به معنی
چون فاصله ای بیت بود فاصله ای ما
خطاست بیدل ز تنگ دستی بفکر روزی الم پرستی
چو کاسه هرکس بخوان هستی دهن گشودست، آش دارد