تا بیآیی
از
حشمت امید
شوم قربان سرد شب میآیم بدرت
خانه باشی خانه باشی خانه باشی
بی تو عمرم هدر است دو چشمانم بدر است
تا بیآیی تا بیآیی تا بیآیی
چراغ روشن شبهای تارم
برای دیدن تو بیقرارم
تویی یارو انیس ویاور من
بجز تو مونس دیگر ندارم
شوم قربان سرد شب میآیم بدرت
دوچشمانم براهت انتظار است
غم هجرت به قلبم بی شمار است
ندارم تاب هجران تو دیگر
بیا که دل ز هجرت بی قرار است
شوم قربان سرد شب میآیم بدرت