شنيدم از اينجا سفر
از
سید عمر
شنيدم از اينجا سفر می کنی
تو آهنگ شهری دگر می کنی
خيال من از سر بدر می کنی
همان لحظه ی آشنايی تو
گمان برده بودم جدايی تو
تو عشق آفرين بلبل گلشنی
جدا از من و روز و شب با منی
ز دوری بجانم شرر می زنی
همان لحظه ی آشنايی تو
گمان برده بودم جدايی تو
بپاس صفاي سرشکم بيا
حذر از سفر کن برای خدا
کجا می روی آرزويم؟ کجا؟
همان لحظه ی آشنايی تو
گمان برده بودم جدايی تو