از مستی چشمانم مستانه
از
سیما ترانه
از مستی چشمانم مستانه هزاران است
وابسته به چشمانم افسانه هزاران است
وین نرگس فرزانه افسانه هزاران شد
تنها نه تویی جانا در الطفت من رسوا
دزشهر به مانندت دیوانه هزاران است
نوشاند یکی تنها می راز دوچشمانش
وگرنه در این دنیا میخانه هزاران است
این شمع فروزان را از باد چه ترسانی
این شمع فروزان را پروانه هزاران است
تنها من نیم جانا در الفت تو رسوا