دلم امـشب كجا پرواز
از
علی ساقی
دلم امـشب كجا پرواز كرده
دوباره ساز غم را ساز كرده
گمانم باز هم در خانه ی توست
که زخم کهـنه ام سـر واز کرده
دستم به دامانت جانم بقربانت
دستم به دامانت جانم بقربانت
کی میرسی ای یار مردم زهجرانت
کی میشود عشق ات بینم به چشمانت
گذر از کوچه ی یارت نکردی
چرا پرسان بیمارت نکردی؟
سر و جان من پروانه خوی را
!فدای شمع رخسارت نکردی