چشمای ترا وقتی
از
امیر جان صبوری
چشمای ترا وقتی که به خواب می بینُم
سودایی می شم، صحرایی می شم، تکه تکه تکه می شم
خنده های تو وقتی که یادم میاید
هوش پرک می شم، هک و پک می شم، ذره ذره ذره می شم
زندگی همین است
گاهی عاشقی گاهی دل دقی گه چنان و گه چنین است
گاهی با همی گاهی بی همی گه فریب و گه یقین است
خدا نکنه از کنار ما رفته رفته برنگردی
یادِم نمیره لحظه وداع چشمه چشمه گریه کردی
یاد تو بخیر ای غزل شنو
عمر تو دراز ای همیشه نو
از کشاکش چرخ زندگی بین ما جُدایی افتاد
بی رضای ما پیش پای ما سنگ بیوفایی افتاد
یاد تو بخیر ای غزل شنو
عمر تو دراز ای همیشه نو