
در شب ظلمانی از فراق
از
رخشانه
در شب ظلمانی از فراق تو
قطره ها سرشک از دو چشم من
در پیت ای دلدارم شد جکان جکان
شب ها در انتظارات دیده خونفشان
اختران چشمکزنان خنده میزدند
ای یارم شب صحر شد تو نیامدی