تو امید من تو پناه من
از
ژیلا
تو امید من تو پناه من
تو شکوه عشق سیاه من
اگر این جنون گنه منست
بگذر تو هم ز گناه من
نه رمم ز دام تو تا ابد
به خدا اگر همه عمر من
گل غنچه تو سفر کند
به دیار من سر راه من
من و از غم تو گریختن چه فسانه ای چه حکایتی
که بقدر بک ذره مو رهیست زخیال تو به نگاه من