برو ای ترک
از
سید عمر
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
در ودیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ناکامی خود سر کر دم
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت دوخته به در کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسمهای تو باور کردم
در غمت داغ پدر دیدم وچون در یتیم
اشکریزان هوس دامن مادر کردم