من اگر فرصت نکردم
از
لطیفه عزیزی
من اگر فرصت نکردم تو بیا پرسان من
عشق قهر و آشتی دارد عزیز جان من
مهمان نازنینم از سفر کی میرسی؟
آب من گردیده گرم وآب من گردید
گرم و سرد گشته نان من
عشق قهر وآشتی دارد جان من
خیر باشد عاقبت روزی پشیمان میشوی
با تو سر میگردد
با تو سر میگردد آخر کار بی سامان من
عشق قهر و آشتی دارد عزیز جان من