دو چشمت ستارهً من
از
وکیل رؤف
دو چشمت ستارهً من
عشق تو بهانهً من
نام تو جهان من
هردم بر زبان من
از تو شد نشان من
چون دو موج سرگردان ما زهم جدا گشتیم
سایه ها به هم آمیخت ما ز هم رها گشتیم
قصه گوی عشق تو گشته ام بهر محفل
قیس عشق تو لیلی گشته ام بهر محفل