زاندم كه بخود رشته
از
نینواز
زاندم كه بخود رشتهء پیوندو بریدیم
از چاک گریبان تو چون صبح دمیدیم
ما در طلب عشق تو از پا نشستیم
گیرم رسیدم و یا هم نرسیدیم
بودیم چوشبنم باغ وبناگه
از دیده هستی چو یک قطر چکیدیم
از کعبه به بتخانی و از دیر به مسجد
یک عمر از این خانه به آن خانه دویدیم