سیاه چشمان من آفت
از
ظاهر هویدا
سیاه چشمان من آفت جان من بی وفایی
حیف و افسوز که از ما جدایی
چون کبوتر به بامم نشستی
دانه خوردی و رامم نگشتی
دورشو دوروشو
دورشو دوروشو بیوفایی
قدرعشق بزرگم ندانی
بی وفا کن فراموش و نامم
دیگر هرگز نبینی نشانم
بیوفا بوده ای پر جفا بوده ای
تو کجایی
قدر عشق بزرگم ندانی