ای کاش که من خطا
از
شادکام
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
از هر زبان که می شنویم نا مکرر است
ای کاش که من خطا نمی کردم
دل را به تو آشنا نمیکردم
کاش اول آشنایی ما بود نابود
تا با تو بد و جفا نمی کردم
مستانه به شام تیرهً هجران
ای کاش ترا صدا نمی کردم
کاش آن همه اشک همچو گوهر را
در دامن تو رها نمی کردم