يکروز ترا ديدم از
از
ساربان
يکروز ترا ديدم از آن روز سیاه روزم
شد بی تو جهان تيره ای مهر دل افروزم
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدار ات
ديگر تو نمی آيی در چشم پر آب من
آه آه که گريز انی از آب و زخواب من
اين نيست سزاوار ات
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدارات
آه از تو و ديدار ات
آيا تو فريدونی کز ديده نهان گشتی
يا عور جنان بودی پس سو جنان گشتی
در حيرتم زکارت
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدار ات
يکروز تو را ديدم زان روز سر روزم
شد بی تو جهان تيره ای مهر دل افروزم
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدار ات
آه از تو و ديدار ات