تبسم هر کجا رنگ سخن
از
ساربان
تبسم هر کجا رنگ سخن زان لعل تر ريزد
ز آغوش رگ گل شوخی موج گهر ريزد
گريبان چاکی يی دارند مشتاقان ديدارت
که گر اشکی بحر دارند صد طوفان سحر ريزد
چو اشک شمع نقد آبرويی در گره دارم
که تا در پرده است آبم چون ريزد شرر ريزد
تبسم هر کجا رنگ سخن زان لعل تر ريزد
ز آغوش رگ گل شوخی موج گهر ريزد