ساربانا کاروان می نوازد
از
ساربان
ساربانا، ساربانا، ساربانا
کاروان می نوازد تا جرس ها را، ناله ام می شکافد سنگ صحرا را
ای عابر وادی دیگر، با من بمان تا سحر
ساربانا، ساربانا، ساربانا
ساربانا، ساربانا، ساربانا
تا سحر دیگر امشب او نمی خواند، بسترم چون صدف، باز بی گهر ماند
با آسمان قصه می گویم، تا می رود آرزویم
ساربانا، ساربانا، ساربانا